

من آنی هستم که از آتش برخواسته است...
هر جا و هرکجای جهان که باشی
باز به رؤیاهای من بازخواهیگشت.
تو مرا ربوده، مرا کُشته
مرا به خاکسترِ خوابها نشاندهای
هم از این روست که هر شب
تا سپیده دم بیدارم...
کودکم چگونه ؟ کی بزرگ شدی ؟؟
همین است در سرزمین من،
من کُشندهی خوابهای خویش را
دوستمیدارم.
همان قدر که کینه به دل میگیریم محبت نمیکنیم
همان قدر که مسخره میکنیم احترام نمیگذاریم
همان قدر که حرف می زنیم عمل نمی کنیم
همان قدر که می گریانیم شاد نمی کنیم
همان قدر که الوده می کنیم پاک نمی کنیم
همیشه دیگران مقصرند ما گناه نمی کنیم!!!!!!!
عشـق آدمهـای ترسـو را به میـدان می کشـد
گـرچـه از تقـدیـر آدم ها کسـی آگـاه نیست
رنج فال قهوه را عمـری ست فنجان می کشد
سیب را حوا به آدم داد و شیطان شد رجیم !!
آه از این دردی که یک عمر است شیطان می کشد . . .
لابه لای زخم های چرکین ِ
استبداد ، ظلم ، ستم
پیداست
و خورشید که می تابد
روی دل من و
کودکی که بزرگ می شود
روی دستان تو
وقتی که کوک های ساعتت
عقربه ها را جلو می زنند
و ثانیه هایی که عقب عقب می روند
تا تو را قربانی سکوتی محض کنند .
دیوانگان به پیش می برند
و فرصت طلبان سوار می شوند.
،دکترعلی شریعتی
قالب جدید وبلاگ پیجک دات نت |